علیرضا فدایی – ونکوور
عنوان مقاله را کاملاً درست خواندید. باعث تأسف است که در نگاه بسیاری عقل، هوش، ذکاوت و ورزش دو مقولهٔ جدا از هماند. هوش و ذکاوت فقط به دریافت مدرک دانشگاهی خلاصه نمیشود. هر ورزشکاری نیاز به یادگیری دارد و هوش که مؤلفههای مختلف دارد، در ورزشهای مهارتی از قبیل فوتبال، برای تصمیمگیری و همکاری با همتیمیها حیاتی است. در ورزشهای رزمی هم که بهنظر افراد ناآشنا با آن فقط یک زدوخورد است، تاکتیک و استراتژی حرف اول را میزند و در واقع مبارزه مانند بازی شطرنج است.
سالهاست که نیروهای انسانی ایران را ترک میکنند و ورزشکاران هم از این مسئله مستثنی نیستند. در همان سالهای اول انقلاب بسیاری از ورزشکاران از جمله بازیکنان تیم ملی فوتبال یا به کشورهای دیگر از جمله آمریکا مهاجرت کردند یا به بازی در تیمهای عربی خلیج فارس پرداختند. برخی از بازیکنان هم بهدلایل سیاسی از کشور خارج و مشغول فعالیتهای سیاسی شدند.
موج بعدی مهاجرتهای البته موقتی به دههٔ نود میلادی و درخشش تیم ایران در جام ملتهای آسیا و حضور در جام جهانی فوتبال برمیگردد. تعدادی از بازیکنان تیم ملی به تیمهای مطرح اروپا پیوستند و تجربیات گرانبهایی کسب کردند. بسیاری از این بازیکنان به ایران برگشتند و به لطف تبدیل ارز و شهرتشان، برای خود ثروتی بههم زدند.
در طول سالیان، تعداد زیادی از اعضای تیم ملی ایران در رشتههای مختلف به کشورهای دیگر مهاجرت کردهاند. اما بهنظر میآید موج جدیدی از مهاجرت ورزشکاران شروع شده است که نه فقط بهدلایل مالی بلکه بهدلایل ایدئولوژیک است.
چندین دهه است که تیم اسرائیل در مسابقات آسیایی شرکت نمیکند. تحریم کشورهای عربی باعث شد که اسرائیل در مسابقات اروپایی شرکت کند. از آن زمان بسیاری از کشورهای عرب با اسرائیل کنار آمدهاند، ولی ایران پس از انقلاب روال دیگری در پیش گرفت. پس از انقلاب، دولت ایران از واژهٔ فلسطین اشغالی استفاده و از رویارویی در میدانهای ورزشی با اسرائیل خودداری کرده است. بارها شده که ورزشکاران ایرانی مجبور به عدم رویارویی با حریف اسرائیلی شدهاند که در عین لیاقت تمام، برایشان به قیمت دست نیافتن به مدال و حذف از مسابقات تمام شده است.
کار به جایی رسید که فدراسیونهای مختلف جهانی ایران را تهدید به تحریم و جریمه کردند، چرا که سیاست نباید جایی در میادین ورزش داشته باشد. از آن پس متأسفانه شیوههای غیرمستقیمی برای روبرو نشدن با حریفان اسرائیلی بهکار گرفته شد. ناگهان بلافاصله پیش از رویارویی با حریفان اسرائیلی، ورزشکاران ایرانی شروع کردند به مصدومیت و ناتوانی در رویارویی. تعداد سؤالبرانگیز اینگونه مصدومیتها، آن هم بلافاصله قبل از رویارویی ورزشکاران این دو کشور، باز هم منجر به زیر ذرهبین رفتن تیمهای ایرانی شد.
در قدم بعدی، باختهای ساختگی به حریفان در مراحل پایینتر، برای روبرو نشدن با حریفان اسرائیلی در مراحل بعدی، حربهٔ جدید تیمهای ایرانی شد. آخرین نمونهٔ قربانی شدن این تدابیر، سعید مولایی، جودوکار برجستهٔ ایران، بود که در مسابقهای بهطرز بسیار مشکوکی نتیجه را به حریف واگذار کرد. وی پس از آن اعتراف کرد که از سوی مقامات ایرانی برای روبرو نشدن با حریف اسرائیلی تحت فشار قرار گرفته است و به ایران بازنگشت. در مصاحبههای پیاپی، سعید مولایی گفت که هدف غایی مانند بسیاری ورزشکاران رسیدن به مدال المپیک است. افسوس که این مهم برای تیم ایران حاصل نخواهد شد.
و اما آخرین چهرهٔ سرشناس ورزش ایران که کشور را ترک کرد، کیمیا علیزاده است. برای عزیزانی که با ایشان آشنا نیستند، وی اولین و در حال حاضر تنها زن ایرانی مدالآور در رقابتهای المپیک است. وی در سن ۱۸ سالگی به مدال برنز المپیک در رشتهٔ تکواندو دست یافت. علیزاده پس از خروج از ایران در صفحهٔ اینستاگرام خود پیامی به هوادارانش فرستاد و دلایل خود را توضیح داد. در بیانیهٔ وی عنوان شد که در باغ سبز به وی نشان داده نشده است. واقعیت این است که از نظر درآمد، ورزشکاران رزمیکار با ورزشکارانی مثلاً از رشتهٔ فوتبال فاصله بسیار دارند. حتی در کانادا هم برعکس آنچه بسیاری گمان میکنند، حمایتهای مالی آنچنانی برای ورزشکاران بسیاری از رشتهها وجود ندارد. بهجز سطح بالاتر رفاه عمومی به نسبت ایران، بهنظر میرسد که حقوق انسانی این ورزشکاران برای ایشان ارزش ویژه داشته و از استفادهٔ ابزاریای که از آنها میشود خسته شدهاند.
رسیدن به سکوهای جهانی در ورزش نهایت آرزوی هر ورزشکار است. در کنار کار مشقتبار و تمرینات طولانی در طول سالیان که از عهدهٔ بسیاری خارج است، این افراد دارای ویژگیهای خاص جسمی و روحی هم هستند. مجموع همهٔ این عوامل است که یک مدالآور جهانی یا المپیکی را به فردی بسیار ویژه در دنیا تبدیل میکند. از این افراد ویژه در شرایط اقتصادی و مدیریتی ایران مگر چند نفر وجود دارند که آنها هم بخواهند کشور را ترک کنند؟
برای یک قهرمان ورزش یا فرد دانشمند و متخصص چقدر در کشور مبدأ هزینه و کار شده است تا وی را به آنجا رسانده است؟ چه هدیهای بهتر برای کشورهایی از جمله همین کشور کانادا که از بین اینهمه سرمایهٔ انسانی بهترینها را گلچین کند. ورزشکاری که سالها برای او کار و هزینه شده است، حالا باید زیر پرچم کشور دیگری به رقابت بپردازد. بسیاری این حرکت را خیانت به ایران و نمکنشناسی میدانند. فراموش نکنیم که این ورزشکاران هم انساناند و حقوق اولیهٔ آنها بهعنوان یک انسان، این است که آزادانه به اهداف خود برسند.
با این وضعیت تحریمها، ناتوانی از پرداخت به مربیان خارجی که برخی از آنها را از ایران فراری داده و حالا درخواست کنفدراسیون فوتبال آسیا برای برگزاری مسابقات باشگاههای آسیا در خارج از ایران برای تیمهای ایرانی، آیندهٔ ورزش ایران چندان روشن نیست.
امیدوارم که استعدادهای درخشان ورزش کشور فارغ از هیاهو و سیاست بتوانند به آرزوهای خود برسند.